دختر تنها
سکوت در شبهای تنهای.....و دل تنگی در دیاره غربت.....خدایا گناهم چیست؟؟؟
چه بی تابانه انتظار میکشم
چه نجیبانه بر گذرگاهت لبخند میزنم
و چه مشتاقانه
بر رود پر حادثه نگاهت جاری میشوم
و درآنسوی مرداب های تنهایی
چون ذهن دستی تنها
چه فقیرانه
میلرزم...
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در پنج شنبه 24 دی 1388برچسب:, ساعت
9:19 AM توسط |||GHAZALEH|||| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |